با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
درباره ما
به فان کلوب منو تو خوش آمدید
امیدوارم همیشه لحظاتی سرشار از عشق
در کنار هم داشته باشیم
با پیشنهادات و انتقادات سازنده خود ما را در پیشرفت بهتر یاری کنید
با تشکر
مسافران کشتی مسافری تفریحی "کوستا کونکوردیا" (Costa Concordia) در جمعهای آرام (جمعه 13 ژانویه 2012) بر روی آبهای دریای مدیترانه مشغول صرف شام بودند که این هتل شناور بیش از ۱۱۰ هزار تنی در آبهای کم عمق و تنها چند صد متر دورتر از جزیره گیگلیو (Giglio) ایتالیا ناگهان با صخره برخورد کرد و سپس واژگون شد. کاپیتان کشتی بلافاصله پس از برخورد، روند آمادگی برای تخلیه کشتی را آغاز کرده بود، اما کج شدن غیرمنتظره کشتی، عملیات تخلیه را با مشکل مواجه کرد. این کشتی ۳۲۰۶ مسافر و ۱۰۲۳ خدمه داشت. بر اساس گزارش های رسمی، در لحظه حادثه سه تن از آنان کشته شدند، 67 نفر مجروح شدند و از سرنوشت حدود 70 نفر دیگر هنوز خبری در دست نیست.
مسافری وحشت و اضطراب سرنشینان کشتی را به حادثه غرق شدن تایتانیک تشبیه کرد و دیگری با غیر باور خواندن حادثه، ناخدا را متهم کرد که کشتی را تا ۱۵۰ کیلومتری ساحل برده بود. شاهد دیگری با خاطرنشان کردن دستگاههای پیشرفته بسیاری که امروزه به خدمت گرفته شدهاند اشتباه خدمه و خطای انسانی را یادآور شد و دلیل حادثه دانست. شاید به همین دلیل بود که یک روز پس از حادثه ناخدای این کشتی بازداشت شد. گفته می شود این حادثه در قرن بیست و یکم باورکردنی نیست.
در لحظه حادثه تعدادی از سرنشینان این کشتی ۲۹۰ متری که مجهز به انواع تسهیلات تفریحی است، از ترس و وحشت از عرشه به آب پریدند. گفته شده که شهروندان ایتالیا، آلمان، فرانسه، انگلیس، روسیه و پرو در میان مسافرین این کشتی بوده اند. در حال حاضر نیروهای امداد تمامی سرنشینان این کشتی تفریحی را از آن خارج کرده و عملیات جستجو برای یافتن ناپدید شدگان حادثه در آب های ایتالیا ادامه دارد.
تصاویری که می بینید حاصل کار (Bovey Lee) هنرمند هنگ کنگی است و تنها با برش اشکال
و تصاویر بر روی صفحه کاغذ سفید بوجود آمده که در نوع خود بسیار زیباست ...
لامبورگینی یکی از معتبرترین شرکت های اتومبیل سازی در دنیا است. این شرکت خودروساز در سال 1963 تاسیس شد و از همان ابتدا کار را روی هیجان و سرعت اتومبیلرانی متمرکز کرد. اما این شرکت علیرغم به دست آوردن طرفداران زیاد؛ در طی سال ها کم کم افت کرد و نتوانست به عنوان یک شرکت منسجم و مطمئن، اطمینان خریداران را جلب کند ولی وقتی آلمان وارد صحنه شد، اوضاع تغییر کرد.
شرکت آلمانی آئودی؛ لامبورگینی را خرید و شروع به توسعه و ساخت ماشین های با کیفیتی کرد که توانستند نام لامبورگینی را بالا برده و آن را به یک برند فوق العاده در ساخت سوپرماشین ها تبدیل کنند. البته آلمانی ها دوست نداشتند هویت ایتالیایی لامبورگینی را تغییر دهند. پس لامبورگینی در ایتالیا باقی ماند.
مهندسی آلمانی نه تنها روی پلتفرم ماشین ها تاثیر گذاشت، بلکه نحوه پژوهش، ساخت و به کارگیری فناوری های جدید در سوپر ماشین ها را هم به کلی تغییر داد. در این مطلب می خواهیم سری به لامبورگینی بزنیم تا ببینیم این کارخانه چه مراحلی را تا نهایی کردن یک محصول می پیماید.
بگذارید اول سری به ساختمان کارخانه بزنیم. ساختمان بزرگتر شیشه ای، مدرن تر است. اما ساختمان سفیدی که در سمت راست می بینید، توسط فررنچو لامبورگینی، موسس این شرکت گشایش یافته است.
اخیرا جشنواره ای از آثار مجسمه های ساخته شده با یخ و برف در شهر بروژ بلژیک برگزار شده است. سازندگان مجسمه های به نمایش گذاشته شده در این جشنواره از کشور های چین، آمریکا، سوئد و کانادا به این محل آمده اند. به گفته "الکساندر دمان"، مدیر نمایشگاه، این مجسمه ها طی 5 هفته کاری و به دست 29 هنرمند از 11 کشور جهان ساخته شده است. برای ساختن 90 مجسمه که در این نمایشگاه یخی شرکت دارند، بیش از 400 تن یخ بکار گرفته شده است.
در بین مجسمههای برفی و یخی به نمایش درآمده در این جشنواره، مجسمههایی از "میکی ماوس" و "علاءالدین" دیده میشود بطوریکه بنظر می رسد شرکت والت دیزنی نقش اصلی را در برگزاری این جشنواره دارد. به منظور حفاظت از مجسمهها و جلوگیری از ذوبشدن یخها، تمام محوطه نمایشگاه در دمای منفی 10 درجه سانتیگراد قرار دارد.
جشنواره مجسمههای یخی که دهمین دوره آن برگزار شده تا 15 ژانویه 2012 ادامه خواهد داشت. برگزارکنندگان این جشنواره امیدوارند رویداد کنونی 200 هزار گردشگر و بازدیدکننده را به شهر بروژ در بلژیک بکشاند.
حتما وقتی آقای مامور خرید پلیس راهور، رفته این مانکن را بخرد و فاکتور را به اسم ناجا گرفته، فروشنده حسابی تعجب کرده ... لابد با تعجب پرسیده: ببخشید جناب سروان! شما مانکن برای چی می خواهید؟ شاید هم اصلا مانکن را نخریده باشند، مانکن فرسوده ویترین یک آشنا بوده است که مامور کشیک، آن را قرض کرده یا هدیه گرفته، در یک اقدام خلاقانه به جای خودش و البته انجام وظیفه، یونیفورم تنش کرده و گذاشته کنار جاده... مهم این است که این مانکن هم تقریبا می تواند به خوبی مامور واقعی انجام وظیفه کند، فقط نمی تواند جریمه بنویسد! ماکت بنز الگانس و سمند دیده بودیم اما این ماکت آدم نما چیز جالب و عجیبی است ... نه؟
منطق مترسک، ترساندن است، مترسک مزرعه و حکایت آن آدمک چوبی، پارچهای با کلاه حصیری برای این است که گنجشکها، کلاغ ها را بترساند که دانهها، بذرها، میوهها را نخورند، بترسانندشان که روزیشان را جای دیگر حواله کند، بگذریم که کمکم کلاغهای باهوشتر، ترسشان از مترسک میریزد، اما این مانکن یونیفورمپوش کنار جادهای مجهز به دوربین سرعت سنج، آمده است یا آورده اندش برای ترساندن آدمها! آدمها را میترساند که خودشان را به کشتن ندهند، خوب هم میترساند! راننده ها زبان جریمه و پول را خوب میفهمند، حتی متاسفانه گاهی بهتر از زبان جان...
هرسال بیست هزار نفر در جادههای ایران میمیرند، جادهها و ماشینها شوخی شوخی ساخته میشوند، سرعت میروند، میپیچیند، می آیند و می روند، اما آدمها، جدی جدی میمیرند، بیست هزار نفر در سال، بیتعارف باید به پلیس حق بدهیم که به هرقیمتی، با ساختن هر نوع مترسک و مانکنی، از مرگ ما جلوگیری کند، دستشان هم درد نکند با این ابتکار مترسکی...!
لبخند، بزرگترین هدیه به دیگران ... (تا لود کامل تصویر متحرک زیر قدری شکیبا باشید ...)
اسکناس هر کشوری سمبلی از سرمایه و فرهنگ آن کشور محسوب می شود. می توان گفت ترکیبی از فرهنگ و اقتصاد برخی کشورها بر روی اسکناس ها و پول رایجشان نقش بسته است. بطوریکه طرح زیبای برخی اسکناس ها در کشور های جهان، به نمادی از فرهنگ آن کشور ها نیز مبدل شده است.چاپ اسکناس در ایران هم از این قانون تبعیت می کند.در این گزارش تلاش شده تا شما را با فلسفه وجودی برخی از زیباترین اسکناس های جهان آشنا کنیم.
سوئیس
سوئیس یکی از زیباترین کشور های دنیا محسوب می شود. در پشت اسکناس 100 فرانکی این کشور زیبا طرح هنری، پیکره آلبرت گیاکومتی نقش بسته است. این اثر هنری که به سال های 1901-1966 ساخته شده است همراه با نماد امضای این هنرمند هم اکنون بر روی پول رایج این کشور خودنمایی می کند. واحد پول سوئیس، فرانک سوئیس است.
مالدیو
مالدیو واقع در اقیانوس هند و از مجموع 1300 جزیره ای است که در این اقیانوس قرار دارند و در 500 مایلی جنوب غرب هند قرار دارد. ماهیگیری و جمع آوری نارگیل که تنها راه در آمد در این کشور است، با طرحی زیبا بر اسکناس این کشور فقیر طراحی شده است. مالدیو در میان فقیرترین کشورهای جهان جای دارد. همچنین صدف های زیبا که در حاشیه این اسکناس حک شده است استعاره ای است بر اولین منبع درآمدی آنها که از طریق این صدف ها بوده است. واحد پول مالدیو روفیا است.
می گویند زن، چراغ خانه است.
اما
لابد شنیده اید که در همین راستا، بعضی ها طرفدار "چلچراغ" شده اند
و بعضی ها هم تمایل به "صرفه جویی در مصرف برق" دارند!
با این حساب می شود این تعاریف را نیز ارائه داد:
دوست دختر:
چراغ گرد سوز! (در بلاد کفر، آن را GF می گویند. تحقیقات نشان داده این لغت، مخفف عبارت Gerdsooz Fitile (فتیله گردسوز) می باشد که در شرایط اضطراری، روشنایی اندکی می افروزد و خاموش شدنش سه سوته است و یک فوته!)
معشوق:
لامپ مهتابی! (در راستای رمانتیک بودن قضیه!)
همسر موقت:
لامپ کم مصرف!
همسر دائم:
همان چراغ خانه
همسر مطلقه:
لامپ سوخته!
همسر ایده آل:
چراغ جادو! (هردو افسانه اند!)
و اما شعر مرتبط:
با غول چراغ، آرزویی بکنید
از او طلب فرشته خویی بکنید
یک دانه بس است زن، مگر نشنیدید
خواهشا"در مصرف برق صرفه جویی بکنید
شعبده بازی سحر و جادو نیست، تلفیقی است از فیزیک، شیمی، ریاضی، روانشناسی، سرعت عمل، فن بیان و ابزار کار نمایش که وقتی با مهارت همراه باشد صحنه هایی تعجب برانگیز و دیدنی را بوجود می آورد. کریس آنجل را همه می شناسید و اتفاق نظر دارید که شعبدهباز قابلی است و اصلا شکی در این نیست. همین که جایی مانند انجمن شعبدهبازان جهانی استاد شعبدههای روز آمریکایی را به عنوان مرد سالشان انتخاب کرده و اسمش را جزو شش شعبدهباز تاثیرگذار ۲۵ سال گذشته میآورد یعنی اینکه مرد جوان خیلی بیشتر از باور همه کارش را بلد است و میداند که چطور ذهن و حواس بیننده را با خودش همراه کند.
همه مهارت تردست جوان همین است: اینکه جوری نمایشاش را اجرا کند که بیننده ذرهای به دیدههایش شک نکند و خیال برش دارد که هر چه هست و نیست یک ماجرای واقعی است و آن کسی هم که دارد روبهرویش ژانگولر میزند نه یک تردست ماهر بلکه آخر همه کمالات و معنویات روحی و اینجور چیزهاست. اما خواب خوش بینندههای مبهوت کریس آنجل زمانی از بین میرود که بفهمند همه کارهای او فقط یک شعبده است. تردستی مردی که مهارتش خیرهکننده است و باورنکردنی!
:: بلند شدن از روی زمین
میگویند در هندوستان مرتاضهایی هستند که روزهای متوالی میتوانند بدون تکیهگاه یا به پشتوانه عصای ساده چهار زانو در هوا معلق بمانند و بدون اینکه لب به آب و غذا بزنند مدتها همان بالاها سر کنند. این کار هم، دیگر پیچیدگیهایش را از دست داده. دیوید بلین و کریس آنجل دو شعبدهباز مشهوری هستند که بدون ریاضت مرتاضهای هندی میتوانند به ادعای خودشان هروقت که خواستند از زمین بلند شوند و بر جاذبه زمین غلبه کنند.
کریس آنجل حتی دیگر به چند سانتیمتر بلند شدن از روی زمین هم رضایت نمیدهد و هر ازگاهی در فاصله بین دو تا آسمانخراش بلندبالا نوک دماغش را راست میگیرد و جلو میرود بدون اینکه یک لحظه نگران خالی شدن زیر پایش باشد. یکی از مشهورترین کلیپهای او همین است. یکی دیگرش هم ماجرای پرواز او برفراز زمین گلف است که تا چشم کار میکند خالی از جنبنده است و فقط آقای شعبدهباز است و دستهایی که مانند دو بال از هم باز کرده و هر لحظه بیشتر و بیشتر به آسمان میرود! رازگشایی :
با روشی که کریس آنجل و دیوید بلین آمریکایی کشف کردهاند دیگر هر کسی میتواند برای خودش یک مرتاض هندی باشد. فقط کافی است کمی تمرین کرده باشد و از آمادگی جسمی خوبی هم برخوردار باشد. برای بلند شدن از روی زمین کارهای زیادی میشود انجام داد. جایی که ارتفاع زیاد است و دور و بر شعبدهباز هم فقط فیلمبردار است و یک سری آدم از گروه خودش، کافی است فقط دنبال یک جرثقیل بزرگ بود و نوارهای نایلونی بسیار ظریف اما قوی که از هر طرف شعبدهباز را گرفتهاند و نمیگذارند پایین بیفتد. نوارهایی که آنجل در حقه راه رفتن بین دو ساختمان به کار گرفته بود آن قدر تابلو بود که تماشاچیهای روی زمین به راحتی میتوانستند آن را ببینند، مخصوصا زمانی که دم غروب شد و نورافکنها روشن شدند. نوارهای نایلونی فقط زمانی کاملا ناپدید هستند که از پشت دوربینهای فیلمبرداری به آنها خیره شده باشید. در ماجرای به هوا رفتن آقای شعبدهباز در زمین گلف هم داستان همین است.
یک جرثقیل معمولی و رشتههای نایلونی که شعبدهباز را به آسمان میکشند. سختیاش اینجاست که فقط بدن باید آمادگی خوبی داشته باشد تا با آن همه نخ و ریسمان آویزان بماند. آنجایی هم که شعبدهباز در سالن است و جلوی چشم هزار تا تماشاچی مات و مبهوت، کار فقط با یک آهنربای قوی انجام میشود و ماشین بالابری که پرده نمایش آهنربای چسبیده به تن شعبدهباز را بالا و پایین میبرد! زمانهایی هم که آنجل تا نیم متری از زمین بلند میشود داستان دیگری در جریان است. اینجا فقط تجهیزات خاص به کمک شعبدهباز میآید.
یک شلوار سبک و ساده که از پشت پا یک شکاف مخفی دارد و کفشی سبکتر که به راحتی به شلوار بچسبد. اگر هم کفش پایش نباشد که چه بهتر. معمولا در این جور صحنهها حتما یک میز، چهار پایه یا صندلی کوتاه هم هست. شعبدهباز اول یک پایش را پشت آن یکی قایم میکند و بعد در یک لحظه آن را روی صندلی یا چهارپایه پشتاش میگذارد و خودش را میکشد بالا. این وسط فقط شعبدهباز باید یک ورزشکار حسابی باشد تا بتواند چنین کاری را انجام دهد. دقت کردهاید که بلین و آنجل هیکلهای ردیفی هم دارند!
به نقل از چین نیوز "روز ملی تناسب اندام" یکی از روزهایی است که چینی ها در تقویم خود دارند. در این روز معمولا پروژه های ورزشی مختلفی در قالب رقابت های عمومی برگزار می شود که امسال یکی از دانشگاه های چین مبتکر رقابت هوش با بازی شطرنج بود که ده ها هزار نفر علاقمند به شطرنج را در گروه های مختلف سنی به طور همزمان به گرد هم فراخواند و مسابقه ای که تصاویرش را می بینید صورت داد.
پرسیدم: بار الهی چه عملی از بندگانت بیش از همه تو را به تعجب وا میدارد؟
پاسخ آمد: اینكه شما تمام كودكی خود را در آرزوی بزرگ شدن به سر میبرید و دوران پس از آن را نیز در حسرت بازگشت به كودكی میگذرانید.
اینكه شما سلامتی خود را فدای مالاندوزی میكنید و سپس تمام دارایی خود را صرف بازیابی سلامتی مینمایید.
اینكه شما به قدری نگران آیندهاید كه حال را فراموش میكنید، در حالی كه نه حال را دارید و نه آینده را.
این كه شما طوری زندگی میكنید كه گویی هرگز نخواهید مرد و چنان گورهای شما را گرد و غبار فراموشی در بر میگیرد كه گویی هرگز زنده نبودهاید.
سكوت كردم و اندیشیدم،
در خانه چنین گشوده، چه میطلبیدم؟ بلی، آموختن ...
پرسیدم: چه بیاموزم؟
پاسخ آمد:
بیاموزید كه مجروح كردن قلب دیگران بیش از دقایقی طول نمیكشد ولی برای التیام بخشیدن آن به سالها وقت نیاز است.
بیاموزید كه هرگز نمیتوانید كسی را مجبور نمایید تا شما را دوست داشته باشد، زیرا عشق و علاقه دیگران نسبت به شما آینهای از كردار و اخلاق خود شماست.
بیاموزید كه هرگز خود را با دیگران مقایسه نكیند، از آنجایی كه هر یك از شما به تنهایی و بر حسب شایستگیهای خود مورد قضاوت و داوری ما قرار میگیرد.
بیاموزید كه دوستان واقعی شما كسانی هستند كه با ضعفها و نقصانهای شما آشنایند ولیکن شما را همانگونه كه هستید و دوست دارند.
بیاموزید كه داشتن چیزهای قیمتی و نفیس به زندگی شما بها نمیدهد، بلكه آنچه با ارزش است بودن افراد بیشتر در زندگی شماست.
بیاموزید كه دیگران را در برابر خطا و بیمهری كه نسبت به شما روا میدارند مورد بخشش خود قرار دهید و این عمل را با ممارست در خود تقویت نمایید.
بیاموزید كه دو نفر میتوانند به چیزی یكسان نگاه كنند ولی برداشت آن دو هیچگاه یكسان نخواهد بود.
بیاموزید كه در برابر خطای خود فقط به عفو و بخشش دیگران بسنده نكنید، بلکه تنها هنگامی كه مورد آمرزش وجدان خود قرار گرفتید، راضی و خشنود باشید.
بیاموزید كه توانگر كسی نیست كه بیشتر دارد بلكه آنكه خواستههای كمتری دارد از همه توانگرتر است.
به خاطر داشته باشید كه مردم گفتههای شما را فراموش میكنند و همین مردم اعمال شما را نیز از یاد خواهند برد ولی، هرگز احساس شما نسبت به خویش را از خاطر نخواهند زدود.
آخرین باری كه خندیدید كی بود؟ یادتان هست؟ منظور یك خنده خوب و از تهدل است؛ خندهای كه صورت شما را سرخ كند و هنگام خندیدن اشك از چشمانتان جاری شود. البته خندیدن آسان است، اما هنگامی كه بتوانید اندیشههای خود را تحت تسلط درآورید میتوانید ادعا كنید به كنترل شادمانی خود نیز دست یافتهاید.
وقتی اصول شادمان زیستن را بیاموزید، آن وقت به آسانی میتوانید با كمك آن بهتر زندگی كنید. خندیدن و شاداب بودن كاملا طبیعی است. خنده چیز كوچكی است كه میتواند نتایج بزرگ بر جای گذارد. هیچ غذایی مغذیتر از شادمانی نیست. پس اگر قرار است روزی تصمیم بگیرید شاد و خوشحال باشید، چرا آن روز همین امروز نباشد؟ بنابراین با خنده و شادی و نشاط به استقبال روز جدید بروید.
خنده را فراموش نكنید.
شوخطبع باشید.
به زندگی خود شادی ببخشید.
خود را شاداب و خندان نگه دارید.
تبسم كردن را تمرین كنید تا برای شما عادت شود.
هر روز خندیدن از ته دل را بیاموزید.
چنانچه خواهان شادی هستید، باید آن را در خود بوجود آورید.
محله تجریش مرکز شهرستان شمیرانات استان تهران به شمار میآید و در منطقه ۱ شهر تهران واقع شده است. میدان تجریش که نقطه پایانی خیابان ولیعصر تهران است یکی از مکانهای تجاری و شلوغ تهران بشمار میرود. بازار قدیمی، تکیه بزرگ تجریش و امامزادهای به نام امامزاده صالح و مرکز خرید تندیس از نقاط دیدنی محله تجریشاند.
هزار سال پیش تجریش، طجرشت خوانده می شد. چنانکه راوندی مورخ تاریخ در شرح سلطنت طغرل سلجوقی آورده است: «آنگاه سلطان از تبریز به سوی ری رفت تا زفاف به دار الملک باشد. اندک مایه رنج بر وی مستولی شد، به قصران بیرونی، به در ری به دیه طجرشت از جهت خنکی هوا نزول فرمود، چه حرارت هوا بغایت بود ( به سال ۴۵۵ ق). جالب اینجاست که طغرل در همان تجریش وفات یافت و جنازه اش برای دفن به ری منتقل شد.
گذشتهای از شمیران قدیم
کهنسالان درباره محل قدیمی تجریش اعتقاد دارند که نزدیک پل رومی در جاده قدیم شمیران رو به شمال طرف راست، روی تپه باغی بزرگ به نام «گِلِ باوکان» بود. (ظاهراً محلی که نماز عید فطر سال ۵۶ در آن برگزار شد.) دو دهکده تجریش و دزاشیب سابقا آنجا بودند. از گل باوکان تا امامزاده قاسم هم باغی دیگر به نام «جنت گلشن» بود. در اراضی اطراف این باغها گرگهای زیادی بودند که باعث زحمت اهالی تجریش می شدند، بدین لحاظ اهالی این منطقه دهکده را ترک کردند و به حوالی امامزاده صالح در جنت گلشن منتقل شدند و تجریش فعلی شکل گرفت.
وحيد هاشميان، 6 ماهي ميشود كه دوباره به فوتبال ايران برگشته و يكي از اركان اصلي قهرماني پرسپوليس در جام حذفي بود؛ 6 ماهي كه ميگويد در آن، به اندازه تمام عمرش شوخي كرده و خنديده و از بازي در كنار ايرانيها لذت برده.
بعيد است وقتي درباره نسل درخشان فوتبال ايران حرف ميزني، وقتي اسم بازيكنهايي مثل علي دايي، مهدي مهدويكيا، خداداد عزيزي و... ميآيد، نامي از او به ميان نيايد! شايد به همين دليل بود كه توانست در فوتبال اروپا از همه بيشتر دوام بياورد و 11 سال در سطح اول فوتبال آلمان گل بزند و ايرانيها به داشتنش افتخار كنند؛ 11 سالي كه ميگويد، انگار در پادگان بوده و خشك بودن و نظامي بودن زندگي در آلمان، اذيتش ميكرده است. وحيد هاشميان، 6 ماهي ميشود كه دوباره به فوتبال ايران برگشته و يكي از اركان اصلي قهرماني پرسپوليس در جام حذفي بود؛ 6 ماهي كه ميگويد در آن، به اندازه تمام عمرش شوخي كرده و خنديده و از بازي در كنار ايرانيها لذت برده. او مثل هميشه با روي باز دعوت ما را پذيرفت و در يك روز گرم تابستاني، در يكي از رستورانهاي معروف شهر، روبهرويش نشستيم، گپي زديم و جايتان خالي قهوهاي نوشيديم. در مصاحبه اختصاصي زندگي ايدهآل با وحيد هاشميان، خواهيد فهميد طي سالها بازي و زندگي در آلمان چه روزهايي را پشتسر گذاشته و چه اتفاقاتي برايش افتاده و متوجه يك موضوع ديگر هم خواهيد شد؛ اينكه او مدتي است با همسر آيندهاش آشنا شده و به همين زوديها به خانه بخت خواهد رفت.
من، امامزاده حسن (ع) و تيرِ دروازه
من اهل محله امامزاده حسن (ع)، منطقهاي در جنوب شهر تهران هستم. آن زمان بهترين تفريح ما به دليل طبيعت اين منطقه، يك توپ ارزان پلاستيكي بود كه تمام بچههاي محل دنبال آن ميدويديم و سرمان گرم ميشد. البته فوتبال تنها تفريح من نبود بلكه به دليل علاقهاي كه به ورزشهاي رزمي داشتم، هميشه 3 ماه تابستان را به كلاسهاي تكواندو، كاراته و حتي كونگفو ميرفتم اما در انتها باز هم به سمت فوتبال برگشتم و ديدم علاقه اصليام، به اين ورزش است. در منطقه ما 2 كانون ابوذر و ميثم قرار داشت كه پشت منزل ما بودند و در آنها زمين فوتبال و استخر وجود داشت. اكثر تابستانها كار من اين بود كه به اين مكانها ميرفتم و از استخر آنها استفاده ميكردم، بعد از آن مينشستم و 3-2 سانس تمرين تيمهاي مختلف فوتبالي كه به آنجا ميآمدند را تماشا ميكردم و هميشه از خودم ميپرسيدم يعني روزي ميشود من هم بتوانم مثل آنها بازي كنم؟ چون وقتي شوتهايي كه به توپ ميزدند را ميديدم، خيلي تعجب ميكردم كه چگونه يك انسان اينقدر قدرت دارد توپ را اينگونه شوت كند!
آنقدر علاقهام به فوتبال زياد شده بود كه تصميم گرفتم در كنار همكلاسيهايم در مدرسه فوتبال بازي كنم. باورتان نميشود اما بعضي اوقات به خاطر فوتبال بازي كردن، حاضر ميشديم تمام برفها و يخهاي روي سطح زمين را به هر صورتي شده از بين ببريم تا بتوانيم بازي كنيم. تنها كسي كه در محل تير دروازه كوچك داشت، من بودم؛ آن موقع تير دروازههاي من تور هم داشت، هميشه مواظب بوديم تور دروازهمان پاره نشود چون تور براي ما خيلي گران بود! بعد از بازي در مدرسه، در مسابقههاي آموزشگاهي شركت كردم و بعد از آن، بهصورت خيلي اتفاقي وارد فوتبال حرفهاي شدم.
می توانید تصور کنید قبل از اینترنت دنیا به چه شکل بوده است؟ با همگانی شدن کامپیوتر و اینترنت، امروزه نوشتن نامه با قلم، صف ایستادن در بانک و انجام امور اینچنینی خنده دار به نظر می رسد. ما در این مقاله قصد نداریم وب سایت های اینترنتی ارزشمند و کاربردی را معرفی کنیم، البته وب سایت هایی که در ادامه معرفی می شوند دارای طراحی غیر حرفه ای نیستند و مطمئنا با مشاهده آنها متعجب خواهید شد.
(جهت دسترسی به سایت های معرفی شده، بر روی عنوان یا تصویر مربوط به هر سایت کلیک کنید)
این وب سایت ساده، متن وارد شده را با حالت های مختلف شتر نمایش می دهد. هر چه دوست دارید را در جعبه متن تایپ نمایید و نتیجه بامزه را مشاهده کنید. اگر قرار است خبر بدی را به کسی بدهید شاید بهتر باشد از این فونت استفاده کنید! بعنوان مثال: I'm not in love with you
به مدت دو دقیقه دست به ماوس و کیبرد خود نزنید. اگر دست به ماوس و کیبرد بزنید دو دقیقه از نو شروع می شود. پس برای 120 ثانیه استراحت کنید و از صدای موج های دریا لذت ببرید.
۱. آنانی که وقتی هستند هستند, وقتی که نیستند هم نیستند. عمده آدم ها. حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابلفهم میشوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.
۲. آنانی که وقتی هستند نیستند، وقتی که نیستند هم نیستند. مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشتهاند. بی شخصیتاند و بیاعتبار، هرگز به چشم نمیآیند، مرده و زندهشان یکی است.
۳. آنانی که وقتی هستند هستند، وقتی که نیستند هم هستند. آدم های معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را میگذارند.. کسانی که همواره در خاطر ما میمانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.
۴. آنانی که وقتی هستند نیستند، وقتی که نیستند هستند. شگفت انگیز ترین آدم ها. در زمان بودنشان چنان قدرتمند و با شکوهاند که ما نمیتوانیم حضورشان را دریابیم. اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم، آهسته آهسته درک میکنیم. باز میشناسیم. میفهمیم که آنان چه بودند، چه می گفتند، و چه میخواستند. ما همیشه عاشق این آدمها هستیم . هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار میگیریم، قفل بر زبانمان میزنند. اختیار از ما سلب میشود. سکوت میکنیم و غرقه در حضور آنان مست میشویم و درست در زمانی که میروند یادمان می آید که چه حرف ها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد اینها، در زندگی هر کدام از ما، به تعداد انگشتان دست هم نرسد.
عصری که تصاویر آلبوم خانوادگی شما به حرکت در میآیند
ثبت گوشهای از حرکت و لحظههای زیبای زندگی در تصاویر ثابت با فناوریهای جدید دوربینهای دیجیتال امکان پذیر شد. سینما گراف یا تصاویر جادویی، سبک جدید در عکاسی دیجیتال است. سبکی که در آن گوشهای از لحظههای زندگی شما در همان زمان متوقف شده به حرکت در میآیند.
تصاویر جادویی در نگاه اول ثابت به نظر میرسند، اما اگر دقت کنید، بخشی یا فردی در این تصویر ثابت بصورت نامحسوسی در حال حرکت است. بخشی که چشم بیننده را به خود جذب کرده و موجب حیرت و تعجب او میشود. این سبک جدید با این که زمان اندکی از شروع آن میگذرد ولی طرفداران بسیاری برای خود پیدا کرده است.
بارش قطرات باران در سکوت نیمه شب خیابان صحنه ای خیال انگیز را تداعی می کند.
انعکاس عبور یک تاکسی در خیابان که در ویترین یک فروشگاه مشخص است.
به نور چراغ نگاه کنید، این تصویر بی نهایت زنده به نظر میرسد.
آیا به دنبال یک هتل رویایی برای ماه عسل خود هستید؟ آیا شما شدیدا مایه دار هستید؟
چیزی ورای تصور میخواهید؟ در واقع این یک هتل رستوران زیر دریایی است که در اعماق آبهای اقیانوس هند قراردارد.
یک بخش از این هتل رستوران به چند سوییت جداگانه با نمایی بسیار عالی اختصاص پیدا کرده است که زوجهای جوان برای ماه عسل و یا دگیر زوجهای برای سالگرد ازوداج خود استفاده می کنند. در واقع شما در کنار ماهیها می خوابید، نفس میکشید، زندگی میکنید. آن هم ماهی هایی واقعی از یک اقیانوس عظیم.
اما اگر بخواهید این سوییت را اجاره کنید باید اقلا” ۱۴ روز قبل اطلاع دهید. این رستوران در کشور مالدیو و در زیر اقیانوس هند قرار دارد و هزینه ی آن هم شدیدا بالاست.
حالا اگر شما یک مولتی میلیونر هستید به اینجا بروید و برای خود اتاق رزرو کنید امیدوارم خوش بگذرد!