پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
از امامزاده حسن (ع) ری تا آلمان
نوشته شده در پنج شنبه 12 آبان 1390
بازدید : 904
نویسنده : منو تو
11 سال در پادگان بودم!
 
از امامزاده حسن (ع) ری تا آلمان
 
وحيد هاشميان، 6 ماهي مي‌شود كه دوباره به فوتبال ايران برگشته و يكي از اركان اصلي قهرماني پرسپوليس در جام حذفي بود؛ 6 ماهي كه مي‌گويد در آن، به اندازه تمام عمرش شوخي كرده و خنديده و از بازي در كنار ايراني‌ها لذت برده.
 



 
بعيد است وقتي درباره نسل درخشان فوتبال ايران حرف مي‌زني، وقتي اسم بازيكن‌هايي مثل علي دايي، مهدي مهدوي‌كيا، خداداد عزيزي و... مي‌آيد، نامي از او‌ به ميان نيايد! شايد به همين دليل بود كه توانست در فوتبال اروپا از همه بيشتر دوام بياورد و 11 سال در سطح اول فوتبال آلمان گل بزند و ايراني‌ها به داشتنش افتخار كنند؛ 11 سالي كه مي‌گويد، انگار در پادگان بوده و خشك بودن و نظامي بودن زندگي در آلمان، اذيتش مي‌كرده است. وحيد هاشميان، 6 ماهي مي‌شود كه دوباره به فوتبال ايران برگشته و يكي  از اركان اصلي قهرماني پرسپوليس در جام حذفي بود؛ 6 ماهي كه مي‌گويد در آن، به اندازه تمام عمرش شوخي كرده و خنديده و از بازي در كنار ايراني‌ها لذت برده. او مثل هميشه با روي باز دعوت ما را پذيرفت و در يك روز گرم تابستاني، در يكي از رستوران‌هاي معروف شهر، روبه‌رويش نشستيم، گپي زديم و جاي‌تان خالي قهوه‌اي نوشيديم. در مصاحبه اختصاصي زندگي ايده‌آل با وحيد هاشميان، خواهيد فهميد طي سال‌ها بازي و زندگي در آلمان چه روزهايي را پشت‌سر گذاشته و چه اتفاقاتي برايش افتاده و متوجه يك موضوع ديگر هم خواهيد شد؛ اين‌كه او مدتي است با همسر آينده‌اش آشنا شده و به همين زودي‌ها به خانه بخت خواهد رفت.



من، امامزاده حسن (ع) و تيرِ دروازه

من اهل محله امامزاده حسن (ع)، منطقه‌اي در جنوب شهر تهران هستم. آن زمان بهترين تفريح ما به دليل طبيعت اين منطقه، يك توپ ارزان پلاستيكي بود كه تمام بچه‌هاي محل دنبال آن مي‌دويديم و سرمان ‌گرم مي‌شد. البته فوتبال تنها تفريح من نبود بلكه به دليل علاقه‌اي كه به ورزش‌هاي رزمي داشتم، هميشه 3 ماه تابستان را به كلاس‌هاي تكواندو، كاراته و حتي كونگ‌فو مي‌رفتم اما در انتها باز هم به سمت فوتبال برگشتم و ديدم علاقه اصلي‌ام، به اين ورزش است. در منطقه ما 2 كانون ابوذر و ميثم  قرار  داشت كه پشت منزل ما بودند و در آن‌ها زمين فوتبال و استخر وجود داشت. اكثر تابستان‌ها كار من اين بود كه به اين مكان‌ها مي‌رفتم و از استخر آن‌ها استفاده مي‌كردم، بعد از آن مي‌نشستم و 3-2 سانس تمرين تيم‌هاي مختلف فوتبالي كه به آن‌جا مي‌آمدند را تماشا مي‌كردم و هميشه از خودم مي‌پرسيدم يعني روزي مي‌شود من هم بتوانم مثل آن‌ها بازي كنم؟ چون وقتي شوت‌هايي كه به توپ مي‌زدند را مي‌ديدم، خيلي تعجب مي‌كردم كه چگونه يك انسان اينقدر قدرت دارد توپ را اينگونه شوت كند!

آنقدر علاقه‌ام به فوتبال زياد شده بود كه تصميم گرفتم در كنار هم‌كلاسي‌هايم در مدرسه فوتبال بازي كنم. باورتان نمي‌شود اما بعضي اوقات به خاطر فوتبال بازي كردن، حاضر مي‌شديم تمام برف‌ها و يخ‌هاي روي سطح زمين را به هر صورتي شده از بين ببريم تا بتوانيم بازي كنيم. تنها كسي كه در محل تير دروازه كوچك داشت، من بودم؛ آن موقع تير دروازه‌هاي من تور هم داشت، هميشه مواظب بوديم تور دروازه‌مان پاره نشود چون تور براي ما خيلي گران بود! بعد از بازي در مدرسه، در مسابقه‌هاي آموزشگاهي شركت كردم و بعد از آن، به‌صورت خيلي اتفاقي وارد فوتبال حرفه‌اي شدم.



:: موضوعات مرتبط: تفریح و سرگرمی , مطالب جالب , ,
:: برچسب‌ها: وحید هاشمیان , فوتبالیست , فوتبال , آلمان ,



تعداد صفحات : 116
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 116 صفحه بعد