با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
درباره ما
به فان کلوب منو تو خوش آمدید
امیدوارم همیشه لحظاتی سرشار از عشق
در کنار هم داشته باشیم
با پیشنهادات و انتقادات سازنده خود ما را در پیشرفت بهتر یاری کنید
با تشکر
كسی كه بخواهد یك درجه بیشتر از این چیزی كه هست باشد یك نابغه است. نبوغ یعنی هنر تحمل رنجهای بیپایان ولی رنجهایی كه زندگی ما را میسازد نه رنجهایی كه زندگی ما را نابود میكند
در ادامه مباحثی كه در مقاله قبلی بررسی شد، مطالب تازهای را مطرح میكنم. گاهیاوقات ممكن است برای شما اتفاقی در زندگی بیفتد كه زندگی شما را بهطور منفی تحتتاثیر قرار دهد یا اینكه به هردلیلی ناموفق باشید. من اصلا نمیگویم كه در هیچ حالتی دیگران مقصر نیستند و همه خطاها از جانب خود شماست. اصلا برخی مواقع در اتفاقاتی كه برای شما میافتد، صددرصد دیگران مقصر هستند. برای مثال در خیابان به دلیل بیتوجهی موتورسواری، با وی تصادف میكنید یا هنگامی كه از بانك بیرون میآیید، كیف پر از پولتان را سرقت میكنند. در این حالتها اگر ما بر یافتن مقصر تمركز كنیم، هیچ دردی از ما دوا نخواهد كرد بلكه در این مواقع باید بر راهحل تمركز كنیم. همیشه به جای اینكه بر مشكل یا مسئله تمركز كنید بر راهحل تمركز كنید.
برای سفر به فضا مدادتان را همراه ببرید
هنگامی كه ناسا برنامه فرستادن فضانوردان به فضا را آغاز كرد با مشكل كوچكی روبهرو شد، آنها دریافتند كه خودكارهای موجود در فضای بدون جاذبه كار نمیكنند، جوهر خودكار به سمت پایین جریان نمییابد و روی كاغذ نمیریزد برای حل این مشكل آنها شركت مشاورین اندرسون را انتخاب كردند. تحقیقات بیش از یك دهه طول كشید، 12میلیون دلار صرف شد و درنهایت آنها خودكاری طراحی كردند كه در محیط بدون جاذبه مینوشت، زیرآب كار میكرد، روی هر سطحی حتی كریستال مینوشت و در دمای زیر صفر تا 300درجه سانتیگراد كار میكرد.
اما روسها راهحل سادهتری داشتند. آنها از مداد استفاده كردند! این داستان مصداقی برای مقایسه دو روش در حل مسئله است. تمركز روی مشكل (نوشتن در فضا با خودكار) یا تمركز روی راهحل (نوشتن در فضا با مداد). بنابراین همیشه حواستان باشد كه به جای تمركز روی خود مسئله روی راهحل آن تمركز كنید.
گاهی اوقات مهم ترین مانع دستیابی ما به خواسته هایمان دقیقا جلوی چشمانمان است اما به آن بی توجهیم .در این گزارش شما را با 10 چیز که مانع 10 چیز دیگر است آشنا می کنیم
گاهی اوقات مهم ترین مانع دستیابی ما به خواسته هایمان دقیقا جلوی چشمانمان است اما به آن بی توجهیم . شاید هم چون همیشه جلوی چشممان است نمی بینیمش. اگر از زاویه جدید نگاه کنیم به قول معروف یک شبه می توانیم ره صد ساله برویم.
در این گزارش شما را با 10 چیز که مانع 10 چیز دیگر است آشنا می کنیم:
1. غرور مانع یادگیری
غرور مانع اصلی یادگیری است. شما حتما این ضرب المثل ایرانی را شنیده اید " پرسیدن عیب نیست ندانستن عیب است" اما خودتان قضاوت کنید چند بار به خاطر حفظ غرورمان از سوال کردن طفره رفته ایم.
اغلب کسانی که در رشته های مختلف علمی به پیشرفت رسیده اند کسانی اند که از پرسیدن نمی ترسیدند.
همه ما منتظر اتفاق افتادن وقایع خوب در زندگیمان هستیم، همه ما منتظریم آن اتفاقی كه این همه منتظرش آن بودیم، بیفتد و ما آن جهش رو به بالا را در زندگی شخصی و حرفهای خود تجربه كنیم اما اگر میخواهید آن موفقیت عظیم را به دست بیاورید نباید بیكار بنشینید،
هر شغلی كه داشته باشید؛ چه طراح لباس باشید، چه كارمند، چه یك فروشنده و چه یك بازیگر یا نوازنده، لحظهای در زندگی شما هست كه در آن به یك راهبرد دقیق و هوشمندانه نیاز دارید تا یك جهش را در كارتان تجربه كنید. ممكن است در كارتان با دیوار بلند «نداشتن انگیزه» روبهرو شده باشید یا حتی احساس كنید در حال پسرفت هستید یا اصلا شاید درحال پیمودن یك مسیر اشتباه، شاید باید سراغ یك شغل دیگر بروید، اما چطور؟
آنچه شما به آن احتیاج دارید یك «جهش» است؛ جهشی به سمت موفقیت. ما به شما راههایی را پیشنهاد میدهیم كه با آنها میتوانید جهش كنید.
اونور دنیا : موفقیت مدیر بر اساس پیشرفت مجموعه تحت مدیریتش سنجیده میشود.
اینور دنیا : موفقیت مدیر سنجیده نمیشود، خود مدیر بودن نشانه موفقیت است.
اونور دنیا : مدیران بعضی وقت ها استعفا میدهند.
اینور دنیا : عشق به خدمت مانع از استعفا میشود.
اونور دنیا : افراد از مشاغل پایین شروع میکنند و به تدریج ممکن است مدیر شوند.
اینور دنیا : افراد مادرزادی مدیر هستند و اولین شغلشان در بیست سالگی مدیریت بزرگترینهای کشور است.
اونور دنیا : برای یک پست مدیریت، دنبال مدیر میگردند.
اینور دنیا : برای یک فرد، دنبال پست مدیریت میگردند و در صورت لزوم این پست ساخته میشود.
اونور دنیا : یک کارمند ساده ممکن است سه سال بعد مدیر شود.
اینور دنیا : یک کارمند ساده، سه سال بعد همان کارمند ساده است، در حالیکه مدیرش سه بار عوض شده.
اونور دنیا : اگر بخواهند از دانش و تجربه کسی حداکثر استفاده را بکنند، او را مشاور مدیریت میکنند.
اینور دنیا : اگر بخواهند از کسی هیچ استفادهای نکنند، او را مشاور مدیریت میکنند.
مردم هرچند در جستجوی پول بیشتر هستند، ولی درعین حال میخواهند عزت نفس آنها هم حفظ شود و این چیزی است که برای بسیاری از کارکنان قابل دسترسی نیست.اکثر کارکنان اعم از مهندس، اپراتور یا مدیر علاوه بر حقوق، پاداش یا ترقی مقام، میخواهند مورد شناسایی قرار گیرند و قدرت آفرینندگی و خلاقیت آنها مورد توجه واقع شود.
آنها میخواهند به حرفه و سازمانشان افتخار کنند و بیشتر ازهرچیز، دوست دارند که برای کار خوبی که انجام میدهند، مدیران ارزش قایل شوند تا بدینوسیله احساس کنند که بر اعتبار و ارزششان افزوده شده است.آنها میخواهند تصور کنند که درگیر یک کار موثر و مهم هستند و نقش سازندهای در انجام یک بخش از آن کار دارند. تجربه نشان داده است که تحسین و شناسایی کارکنان موجب میشود تا آنان حداکثر تلاش را در انجام دادن کارها داشته باشند.
راههای بیشماری وجود دارد که یک مدیر میتواند آنها را بهکار گیرد تا نشان دهد برای کار کارکنانش اهمیت قایل است و تواناییهای آنها را مورد تحسین قرار میدهد. مثلا او میتواند پاکت دربستهای برای کارمند بفرستد و در آن از زحمات او تشکر کند. به طور حضوری از کارمند برای خوب انجام دادن کارش تشکر کند. از طریق پست الکترونیکی پیام مثبت و حمایتکنندهای برای کارمند بفرستد. نامهها و نظرات مثبت مشتریان را درخصوص یک کارمند در اجتماع کارکنان مطرح سازد. به این فهرست میتوان بینهایت راه اضافه کرد.
در ترافيكگير كردهايد و احتمالا دير به يك قرار مهم ميرسيد. آنقدر اعصابتان خرد شده است كه فكر ميكنيد همه ماشينهايي كه در خطهاي ديگر هستند در حال حركت هستند و فقط شما در صفي از خودروهاگير افتادهايد كه اصلا و ابدا جلو نميروند. در يك تصميم ناگهاني با هزار مكافات صفتان را عوض ميكنيد اما دو ماشين كه جلوتر ميرويد باز هم ترافيك قفل ميشود. شانس بدتان را لعنت ميكنيد و هر چه از دهنتان در ميآيد ميگوييد. در اين لحظه باز هم فكر ميكنيد همه صفهاي خودروها در ترافيك در حال حركت هستند و شما باز در صف ماشينهايي كه حركت نميكنند گير افتادهايد. در همين لحظه است كه شما بهشخصه يكي از قوانين مورفي را كشف كردهايد! باور كنيد در قوانين مورفي همه چيز براساس بدشانسي و بدبياري است!
مورفي در آشپزخانه
پرونده اين شماره درباره قوانين مورفي است. اگر از قبل با اين قانون آشنا باشيد، يا بعد از خواندن اين پرونده، ممكن است فكر كنيد اين موضوع بيشتر به يك طنز شبيه است تا يك مطلب علمي روان شناسي. شايد هم درست فكر كنيد. به هرحال قوانين مورفي آن قدر كه مشهورند، از سوي صاحبنظران علوم مديريت و روان شناسي جدي گرفته نميشوند. ولي تئوريهاي اين چنيني، مثل قانون پاركينسون كه البته اين يكي كمي جديتر از قانون مورفي است و در شمارههاي آينده دربارهاش مطالبي خواهيم داشت، گاهي در مديريت و مخصوصا مديريت زمان به كار ميآيند.
صابون قوانين مورفي به تن همه ما خورده است. هميشه اتفاقهايي ناخواسته كه تا قبل از آن هيچ كس فكرش را هم نكرده بود، بروز ميكند و باعث اخلال در برنامهها ميشود. يك مثال ساده كه براي همه اتفاق افتاده: هر روز غذا ميخوريد و ذرهاي به روي لباستان نميريزد اما روز اولي كه لباس تميزتان را پوشيدهايد، سس غذا روي لباستان ميريزد! قانون مورفي در حالت كلي ميگويد: «اگر قرار باشد چيزي خراب شود، ميشود.» و نتيجهاي كه بايد در مديريت از آن گرفت اين است: «برنامهريزي بايد داراي آنچنان ضريب اطمينان و امنيت كاري بالا باشد و تمام شرايط غيرمحتمل درنظر گرفته شود كه زور قانون مورفي به آن نرسد.»
به اين جملهها دقت كنيد:
- هيچ كاري به آن سادگي كه بهنظر ميآيد نيست.
- تمام كارها بيشتر از آن چيزي كه شما فكر ميكنيد وقت ميگيرند.
- هر راه حلي كه براي مشكلات ارائه ميشود، خودش مشكلات جديدي بهوجود ميآورد.
خب. لازم به توضيح نيست كه اين قوانين چطور ميتوانند به برنامهريزي و مديريت كمك كنند. بازهم فراموش نكنيد همه ما در زندگيمان به قواعد مديريت نيازمنديم. چه كسي ميتواند ادعا كند كه مديريت يك خانه از مديريت يك وزارتخانه كم اهميتتر است؟! پس به همه خانمهاي خانهدار هم توصيه ميكنيم پرونده اين شماره را بخوانند.
از همان سالهاي اول مدرسه اين آرزو شكل ميگيرد؛ آرزوي داشتن شغلي كه دوستش داريد و در آن احساس توانمندي ميكنيد اما كمتر كسي است كه در دنياي بزرگسالياش به اين آرزوي كودكي برسد. بعد از دانشگاه و ورود به بازار كار، با جديتر شدن زندگي و نيازهاي مالي، افراد تمام سعيشان را براي فراموشكردن آرزويشان و جديتر زندگي كردن به خرج ميدهند. براي كساني كه با دغدغههاي بسيار كار ميكنند، داشتن كسب و كاري كه بيشترين آرامش را به آنها بدهد آنقدر دور از دسترس بهنظر ميرسد كه برايش هيچ تلاشي نميكنند. رسيدن به آرزوها كار هركسي نيست اما اگر بهدنبال چيزي ميگرديد كه به زندگيتان معنا بدهد و شما را از نظر خودتان ارزشمندتر كند، بايد از همين لحظه آرزوهايتان را بازيابي كنيد و مسير زندگيتان را به آنها پيوند بزنيد. باور كنيد همه آدمهاي موفق هم از همين نكات ابتدايي شروع كردهاند.
چگونه شروع كنيد؟
«دوست داشتم روزي يك نويسنده شوم». اين جملهاي است كه ما هر روز از زبان آدمهاي اطرافمان به شكلهاي مختلف ميشنويم. برخي از آنها دوست دارند نويسنده شوند، برخيها ورزشكار و بعضيها هم آرزو دارند آشپزي حرفهاي باشند اما واقعيت اين است كه تا زماني كه به قصد انجام اين كار از جا بلند نشويد، چند خطي ننويسيد، غذايي درست نكنيد يا سراغ ورزش نرويد آرزويتان محقق نخواهد شد. رسيدن به آرزوها شايد يك شبه اتفاق نيفتد اما تا زماني كه با جديت براي شروع كردنش اقدام نكردهايد، نميتوانيد اميدي براي رسيدن به آن داشته باشيد. به جاي آرزو كردن، از همين لحظه براي برآورده كردن آرزويتان تلاش كنيد و به جاي ميخواستم، ميخواهم را به كار ببريد. براي شروع ميتوانيد فهرستي از آرزوهايتان را مشخص كنيد و باتوجه به تواناييهايتان مشخص كنيد كه چه راهي را قرار است آغاز كنيد.
وقتي كسي را ميبينيد كه به راحتي ميتواند نظر ديگران را به نفع خودش عوض كند، چه احساسي داريد؟ دوست داريد شما همچنين فردي شويد؟...
روانشناسان اعتقاد دارند شما با دانستن و استفاده از چند قانون ساده، ميتوانيد ذهنيت ديگران را نسبت به كاري كه درنظر داريد، تغيير دهيد.اولين قانون تغيير ذهنيت، اين است كه حرفتان را كوتاه، صريح و ساده بگوييد. يكي از كارشناساني كه در موسسه علم و مذهب فارادي در دانشگاه كمبريج در زمينه روانشناسي فعاليت ميكند ميگويد، مردم معمولا سختشان است كه در بحثهاي پيچيده شركت كرده و نظر خودشان را بگويند. او هر كدام از نقطهنظرهاي خود را با توضيحدادن مثالهاي سرگرمكننده و قصههايي از گوشه و كنار روانشناسي- اجتماعي روشن كرده است.
همدلي/ Empathy
در چشم مردم نگاه كنيد، وقتي سرشان را تكان ميدهند شما هم همان كار را انجام دهيد، به آنها بگوييد با ايشان همشهري هستيد! ما به مردمي كه مثل خودمان هستند، اعتماد ميكنيم. (ترجيح ميدهيم با كساني كار كنيم كه اهل يك طبقه اجتماعي و يك شهر هستيم يا به نوعي با هم ارتباط داريم.)
اطمينان/ Confidence
هرقدر شما بيشتر مطمئن باشيد، ما بيشتر احساس ميكنيم كه حق باشماست؛ حتي وقتي بدانيم كه فاكتورهاي شما اشتباه هستند. (سياستمداران تهاجمي يا فروشندگان را به خاطر بياوريد.)
ناهمخواني/ Incongruity
ذهن مردم را گول بزنيد، به جاي اينكه به آنها بگوييد قيمت هر عدد كيك 200 تومان است، بگوييد 5 عدد كيك هزار تومان است؛ به اين ترتيب مردم بيشتر ترغيب ميشوند كه 5 كيك از شما بخرند در نتيجه شما هم بيشتر فروش ميكنيد.
منافع شخصي/ Perceivedself
اگر بخواهيد به هدف خاصي دست پيدا كنيد و براي اين كار، نياز به متقاعد كردن ديگران داريد و بايد نظرشان را عوض كنيد، بهتر است براي توجيه كارتان از منافع مخاطبانتان صحبت كنيد؛ نه اينكه بر آرزوها و منافع خودتان تاكيد كنيد. مثلا به جاي اينكه بگوييد: «اگر اين كار را نكني، ناراحت ميشوم.» بگوييد: «اگر اين كار را انجام دهی، خوشحال می شوم».
سادگي/Simplicity
حرفتان را كوتاه، صريح و ساده بيان كنيد تا مردم را متقاعد كنيد كه صحبت شما درست است.
بيشتر مردم سعي ميكنند،يا حداقل دوست دارند خودشان را خوب جلوه دهند تا بد! اما هيچ شكي نيست كه در زندگي روزمره، روشهايي كه در اين مطلب گفته شد، بهطور برجستهاي براي دستيابي به منافع شخصي كاربرد دارند؛ به اين موضوع فكر كنيد. وكلا، آگهيدهندهها و سياستمداران و برخي از متخصصان كه اكثرا با چنين تكنيكهايي سر و كار دارند و افراد خوشآوازهاي هستند.اين مطلب در واقع براي كمك به منافع آدمهاي خوب نوشته شده؛ هر كسي كه كتابهاي هريپاتر را خوانده باشد، خوب ميداند از روشهاي جادويي يكساني ميتوان براي دستيابي به اهداف مثبت و هم منفي استفاده كرد. البته دانستن اين مطالب، باعث ميشود دست آدمهايي كه روزانه با آنها سروكار داريم، كمي رو شود! اما در عصر حاضر، مهمترين نكته، رفع تعارضها و ناسازگاريهاست.
هميشه اولين برخورد، مهمترين برخورد است؛ شما چقدر در برخوردهاي اول خود مهارت داريد؟ براي نزديكشدن به يك فرد و گرفتن نتيجه مثبت بيش از يك راه وجود دارد. راهي را انتخاب كنيد كه برايتان راحتتر است.
قرار است براي اولينبار مادرشوهر آینده، پدر زن آینده يا رئيستان را ملاقات كنيد و چون ميخواهيد تاثيرگذار باشيد، سعي ميكنيد شوخمزاج بوده، سوالات متفكرانه كرده و مودبانه بخنديد. وقتي آنها را ترك ميكنيد اميد داريد كه دل آنها را بهدست آورده باشيد اما آيا واقعا توانستهايد؟ اگر اولين تاثير شما روي ديگران خوب باشد راهكاري كليدي در زندگي اجتماعي و حرفهاي در دست داريد بهخصوص اگر این موضوع در مورد اتفاقی مهم و حیاتی مثل برخورد با همسر آیندهتان باشد در غير اين صورت بد به حالتان! تحقيقات جديد نشان ميدهد با ياد گرفتن يكسري اصول ميتوانيد در اولين برخورد موثر باشيد، فراموش نكنید اولین برخورد درصد زیادی از قضاوت اولیه فرد مقابل را به همراه دارد.
نترسيد، اقدام كنيد
معمولا كسب تجربه در اين زمينه بسيار مفيد است ضمن اينكه حضور در گروههاي متعدد اجتماعي مثل يك مدرسه عمل ميكند. تاثير روي گروه مهمتر است، چون اگر فقط با يكنفر روبهرو شويد شايد او منفينگر يا تدافعي باشد كه در اين صورت مشكل از شما نيست. از آدمها دوري نكرده و ارتباطات جديد را هر چه بيشتر تجربه كنيد. به ارتباطات مختلف خوب دقت كنید مثلا ببینید همسران با هم چه رفتاری دارند و كدامیك از رفتارها روی روابطشان تاثیر مثبت یا منفی داشته است. با برقراری ارتباط بیشتر با افراد میتوانید تجربیات آنها را بشنوید و نكات كلیدی زیادی را یاد بگیرید.
برخی شرکتها عملکرد بهتری نسبت به سایرین دارند. این امر میتواند به خاطر شناخته شدن و معروفیت نام شرکت، نوآوری، سهم بازار یا شماری دیگر از ویژگیهایی باشد که یک شرکت خوب را در میان سایر شرکتها برجسته میکند. نکته مهم برای سرمایهگذار این است که قادر باشد برندگان احتمالی را تشخیص دهد قبل از اینکه آنها تبدیل به نامهای مشهوری شوند.
در این مقاله نگاهی میاندازیم به سه مشخصه اصلی که باعث موفقیت یک شرکت میشود. سعی کنید آنها را به کار بگیرید، خواهید دید که شما هم با رديابي آنها به موفقیت دست پیدا میکنید.
سه راز موفقیت
بنابراین چه عواملی موجب موفقیت یک شرکت میشود، و آیا این شرکت مکان خوبی برای سرمایهگذاری است؟ پاسخ این سوال بستگی دارد به اینکه این سوال را از چه کسی میپرسید، یک حسابدار، اقتصاددان، بازاریاب یا کارشناس منابع انسانی، به هر حال با کنار هم گذاشتن همه این پاسخها، میتوانید یک شرکت موفق را با این مشخصات تعریف کنید: