با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
درباره ما
به فان کلوب منو تو خوش آمدید
امیدوارم همیشه لحظاتی سرشار از عشق
در کنار هم داشته باشیم
با پیشنهادات و انتقادات سازنده خود ما را در پیشرفت بهتر یاری کنید
با تشکر
از همان سالهاي اول مدرسه اين آرزو شكل ميگيرد؛ آرزوي داشتن شغلي كه دوستش داريد و در آن احساس توانمندي ميكنيد اما كمتر كسي است كه در دنياي بزرگسالياش به اين آرزوي كودكي برسد. بعد از دانشگاه و ورود به بازار كار، با جديتر شدن زندگي و نيازهاي مالي، افراد تمام سعيشان را براي فراموشكردن آرزويشان و جديتر زندگي كردن به خرج ميدهند. براي كساني كه با دغدغههاي بسيار كار ميكنند، داشتن كسب و كاري كه بيشترين آرامش را به آنها بدهد آنقدر دور از دسترس بهنظر ميرسد كه برايش هيچ تلاشي نميكنند. رسيدن به آرزوها كار هركسي نيست اما اگر بهدنبال چيزي ميگرديد كه به زندگيتان معنا بدهد و شما را از نظر خودتان ارزشمندتر كند، بايد از همين لحظه آرزوهايتان را بازيابي كنيد و مسير زندگيتان را به آنها پيوند بزنيد. باور كنيد همه آدمهاي موفق هم از همين نكات ابتدايي شروع كردهاند.
چگونه شروع كنيد؟
«دوست داشتم روزي يك نويسنده شوم». اين جملهاي است كه ما هر روز از زبان آدمهاي اطرافمان به شكلهاي مختلف ميشنويم. برخي از آنها دوست دارند نويسنده شوند، برخيها ورزشكار و بعضيها هم آرزو دارند آشپزي حرفهاي باشند اما واقعيت اين است كه تا زماني كه به قصد انجام اين كار از جا بلند نشويد، چند خطي ننويسيد، غذايي درست نكنيد يا سراغ ورزش نرويد آرزويتان محقق نخواهد شد. رسيدن به آرزوها شايد يك شبه اتفاق نيفتد اما تا زماني كه با جديت براي شروع كردنش اقدام نكردهايد، نميتوانيد اميدي براي رسيدن به آن داشته باشيد. به جاي آرزو كردن، از همين لحظه براي برآورده كردن آرزويتان تلاش كنيد و به جاي ميخواستم، ميخواهم را به كار ببريد. براي شروع ميتوانيد فهرستي از آرزوهايتان را مشخص كنيد و باتوجه به تواناييهايتان مشخص كنيد كه چه راهي را قرار است آغاز كنيد.
وقتي كسي را ميبينيد كه به راحتي ميتواند نظر ديگران را به نفع خودش عوض كند، چه احساسي داريد؟ دوست داريد شما همچنين فردي شويد؟...
روانشناسان اعتقاد دارند شما با دانستن و استفاده از چند قانون ساده، ميتوانيد ذهنيت ديگران را نسبت به كاري كه درنظر داريد، تغيير دهيد.اولين قانون تغيير ذهنيت، اين است كه حرفتان را كوتاه، صريح و ساده بگوييد. يكي از كارشناساني كه در موسسه علم و مذهب فارادي در دانشگاه كمبريج در زمينه روانشناسي فعاليت ميكند ميگويد، مردم معمولا سختشان است كه در بحثهاي پيچيده شركت كرده و نظر خودشان را بگويند. او هر كدام از نقطهنظرهاي خود را با توضيحدادن مثالهاي سرگرمكننده و قصههايي از گوشه و كنار روانشناسي- اجتماعي روشن كرده است.
همدلي/ Empathy
در چشم مردم نگاه كنيد، وقتي سرشان را تكان ميدهند شما هم همان كار را انجام دهيد، به آنها بگوييد با ايشان همشهري هستيد! ما به مردمي كه مثل خودمان هستند، اعتماد ميكنيم. (ترجيح ميدهيم با كساني كار كنيم كه اهل يك طبقه اجتماعي و يك شهر هستيم يا به نوعي با هم ارتباط داريم.)
اطمينان/ Confidence
هرقدر شما بيشتر مطمئن باشيد، ما بيشتر احساس ميكنيم كه حق باشماست؛ حتي وقتي بدانيم كه فاكتورهاي شما اشتباه هستند. (سياستمداران تهاجمي يا فروشندگان را به خاطر بياوريد.)
ناهمخواني/ Incongruity
ذهن مردم را گول بزنيد، به جاي اينكه به آنها بگوييد قيمت هر عدد كيك 200 تومان است، بگوييد 5 عدد كيك هزار تومان است؛ به اين ترتيب مردم بيشتر ترغيب ميشوند كه 5 كيك از شما بخرند در نتيجه شما هم بيشتر فروش ميكنيد.
منافع شخصي/ Perceivedself
اگر بخواهيد به هدف خاصي دست پيدا كنيد و براي اين كار، نياز به متقاعد كردن ديگران داريد و بايد نظرشان را عوض كنيد، بهتر است براي توجيه كارتان از منافع مخاطبانتان صحبت كنيد؛ نه اينكه بر آرزوها و منافع خودتان تاكيد كنيد. مثلا به جاي اينكه بگوييد: «اگر اين كار را نكني، ناراحت ميشوم.» بگوييد: «اگر اين كار را انجام دهی، خوشحال می شوم».
سادگي/Simplicity
حرفتان را كوتاه، صريح و ساده بيان كنيد تا مردم را متقاعد كنيد كه صحبت شما درست است.
بيشتر مردم سعي ميكنند،يا حداقل دوست دارند خودشان را خوب جلوه دهند تا بد! اما هيچ شكي نيست كه در زندگي روزمره، روشهايي كه در اين مطلب گفته شد، بهطور برجستهاي براي دستيابي به منافع شخصي كاربرد دارند؛ به اين موضوع فكر كنيد. وكلا، آگهيدهندهها و سياستمداران و برخي از متخصصان كه اكثرا با چنين تكنيكهايي سر و كار دارند و افراد خوشآوازهاي هستند.اين مطلب در واقع براي كمك به منافع آدمهاي خوب نوشته شده؛ هر كسي كه كتابهاي هريپاتر را خوانده باشد، خوب ميداند از روشهاي جادويي يكساني ميتوان براي دستيابي به اهداف مثبت و هم منفي استفاده كرد. البته دانستن اين مطالب، باعث ميشود دست آدمهايي كه روزانه با آنها سروكار داريم، كمي رو شود! اما در عصر حاضر، مهمترين نكته، رفع تعارضها و ناسازگاريهاست.
پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی میكرد.
او میخواست مزرعه سیبزمینیاش را شخم بزند اما این كار خیلی سختی بود.
تنها پسرش كه میتوانست به او كمك كند، در زندان بود!
پیرمرد نامهای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد: پسر عزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بكارم. من نمیخواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان كاشت محصول را دوست داشت. من برای كار مزرعه خیلی پیر شدهام. اگر تو اینجا بودی تمام مشكلات من حل میشد. من میدانم كه اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم میزدی ... دوستدار تو پدر
پس از چند روز پیرمرد این تلگراف را دریافت كرد: پدر به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن من آنجا اسلحه پنهان كرده ام.
صبح روز بعد 12 نفر از مأموران اف.بی.آی و افسران پلیس محلی دیده شدند و تمام مزرعه را برای یافتن اسلحه ها شخم زدند بدون اینكه اسلحهای پیدا كنند.
پیرمرد بهتزده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت كه چه اتفاقی افتاده و میخواهد چه كند؟
پسرش پاسخ داد: پدر برو و سیب زمینی هایت را بكار، این بهترین كاری بود كه از اینجا میتوانستم برایت انجام بدهم.
برخی شرکتها عملکرد بهتری نسبت به سایرین دارند. این امر میتواند به خاطر شناخته شدن و معروفیت نام شرکت، نوآوری، سهم بازار یا شماری دیگر از ویژگیهایی باشد که یک شرکت خوب را در میان سایر شرکتها برجسته میکند. نکته مهم برای سرمایهگذار این است که قادر باشد برندگان احتمالی را تشخیص دهد قبل از اینکه آنها تبدیل به نامهای مشهوری شوند.
در این مقاله نگاهی میاندازیم به سه مشخصه اصلی که باعث موفقیت یک شرکت میشود. سعی کنید آنها را به کار بگیرید، خواهید دید که شما هم با رديابي آنها به موفقیت دست پیدا میکنید.
سه راز موفقیت
بنابراین چه عواملی موجب موفقیت یک شرکت میشود، و آیا این شرکت مکان خوبی برای سرمایهگذاری است؟ پاسخ این سوال بستگی دارد به اینکه این سوال را از چه کسی میپرسید، یک حسابدار، اقتصاددان، بازاریاب یا کارشناس منابع انسانی، به هر حال با کنار هم گذاشتن همه این پاسخها، میتوانید یک شرکت موفق را با این مشخصات تعریف کنید:
"تواضع" و "فروتنی" از صفاتی هستند که هر بار که نامشان به گوش می رسد
احساس دلپذیر و خوشایندی در انسان به وجود می آورند.
شاید بشود گفت این طراوت و خوشایندی، خصوصیت همه صفات اخلاقی است، چرا که ریشه در فطرت آدمی دارند و ناخودآگاه نسبت به خوبی ها کششی را در ما ایجاد می کنند. اما باز این دو صفت تفاوت های چشمگیری با دیگر صفات اخلاقی دارند، چرا؟
همان طور که در مقالات گذشته به ویژه در دو قسمت قبلی همین مقاله مطرح شد، ضد این صفات یعنی "غرور" و "تکبر"، آزاردهنده ترین صفات آدمیزاد و البته خیرمایه بخشی از وجود ما هستند. می گویند آدم مغرور حتی از اسبی که کالسکه اش را می راند، بیزار است. متأسفانه این صفات منفی به قدری به ما نزدیکند که مثل اندام های درونی بدن، به چشم نمی آیند و دایم از آنها غافلیم. در اساس همین دو صفت هستند که در طول تاریخ، باعث سقوط افراد موفق از قله های ترقی چه در ابعاد مادی و چه در معنویات شده اند و صد البته این تهدید ادامه خواهد داشت و به قول نیچه "تکبر، آسان ترین راه برای از بین بردن سرافرازی هاست".
فکر نکنید آدم های با ضریب هوشی بالا در امان هستند، جالب اینجاست که این صفات ناپسند یعنی "غرور" و "تکبر"، هیچ گونه ارتباطی به میزان ضریب هوشی ما ندارند و در هر انسانی با هر میزان هوش و درایت به وضوح دیده می شوند. غیر از خود شخص که از این عیوب ریشه دار تا حدود قابل توجهی ـ یا کاملاً ـ غافل است، دیگران به عیوب او بیش از خودش واقفند و کم و کیف آن را به وضوح تشخیص می دهند. لذا هرازگاهی مستقیم یا غیرمستقیم نظرات یا رفتار ما را که ناشی از این غرور و تکبر است مورد ایراد قرار می دهند و اینجاست که ما اصلاً از این اعتراض خوشمان نمی آید و با هر روشی سعی می کنیم نظر گوینده را حتی الامکان تغییر دهیم و به او فهمانیم که کاملاً در اشتباه است. نظیر این علایم یعنی واکنش نسبت به انتقادات اطرافیان، نشان دهنده این است که این صفات در تار و پود وجودمان لانه کرده و برای مبارزه با این دو نقطه ضعف اساسی یعنی "غرور و تکبر" راه طولانی در پیش داریم و به نظر می رسد به این سادگی ها هم نمی توانیم از شرشان خلاص شویم! شاید تشریح برخی از تکنیک های فریبنده این دو صفت ناپسند، قدری راه مبارزه را بهتر ترسیم کند و ما را بیشتر با این اژدهای هزار چهره آشنا سازد.
آنتونی رابینز از اواسط دهه 1980 تقریباً به چهره اول مربیان پیشرفت شخصی تبدیل شده است و به نظر می رسد که جایگاه او در این زمینه برای بسیاری دیگر از مربیان، دست نیافتنی باشد.
شاخص شدن چهره آنتونی رابینز با تصاویری گره خورده است که بسیاری از شرکت کنندگان در سمینارهای او انجام دادند. یعنی با استفاده ار تمرکز ذهنی، توانستند از روی آتش عبور کنند. اما آنتونی رابینز فقط اینها نیست. او در بسیاری از آموزه ها و هم چنین سمینارهایی که برگزار کرده موفقیت را فقط از بُعد ذهنی بررسی نکرده و به تغذیه اهمیت تنفس و... در نیل به موفقیت اهمیت داده است.
در این زمینه نظراتی دارد که شاید بسیار جالب باشد. مثلاً می گوید نشاسته را با پروتئین نخورید یا هر چقدر گیاه خواری در پیش بگیرید از پیری زودرس اجتناب کرده اید و مطالب و مباحث دیگر که هرکدام برای خود بحث های زیادی به دنبال دارد. آنچه مشخص است این است که این نوع رژیم غذایی برای بسیاری جواب داده است و به کار بستن آنها می تواند تأثیر مثبتی بر زندگی شخصی ما بگذارد. اما لازم است اول بدانیم حرف حساب آنتونی رابینز در این زمینه چیست و بعد هم می ماند عمل کردن به آنکه بی تعارف کار هر کسی نیست و عمل کردن به آنها نیاز به آداب و اصولی دارد که کار را سخت می کند. با این حال اگر هدف، این است که امروزمان بهتر از دیروز باشد پس این آداب هم می تواند تبدیل به یک نوع عادت شود.
تمرین با یک رژیم غذایی عجیب
آنتونی جی ماهاوریک که خود را آنتونی رابینز معرفی می کند تحت عنوان تونی رابینز هم معروف است. رابینز با رژیم غذایی مخصوصی که خیلی با تئوری رابرت او یانگ مبنی بر رژیم آلکالاین شباهت دارد، توانسته بدن خود را سالم و در فرم ایده آل حفظ کند. اگرچه رژیم مطرح شده از سوی رابینز نکات منحصر به فرد دیگری هم در خود جای داده است.
تا به حال چند بار احساس كردهايد كه مغز شما از كار افتاده است و ديگر قادر به فكر كردن نيستيد؟ اين به دليل آن است كه ما نياز داريم توانائيهاي خود را براي فكر كردن افزايش دهيم. مطلب حاضر به نكاتي ميپردازد كه ما براي بيشتر و بهتر فكر كردن بايد به كار گيريم و به آن نياز داريم ...
1. يافتن بهترين زمان. بيشتر افراد مسن صبحها بهتر ميتوانند فكر كنند و اغلب جوانان بعداز ظهرها. شما چه زماني بهتر فكر ميكنيد؟
2. خوب تحصيل كنيد اما افراط نكنيد. بعضي از روانشناسان عقيده دارند كه تحصيلات تخصصي افراطي و زياد ميتواند به توانايي تفكر خلاقانه آسيب وارد كند. شما اگر در رشته نويسندگي دكترا كسب كنيد الزاما رمان نويس بزرگي نخواهيد شد.
3. روز خود را با بهترينها شروع كنيد. محققين نشان دادهاند كه مقدار كافئين موجود در يك فنجان قهوه ميتواند به تمركز حواس كمك كند اما اگر شما مستعد اضطراب هستيد بهتر است فراموشش كنيد.
4. خاطرات جديد را به خاطرات قبلي بچسبانيد. حافظه خود را چون دار بستي در نظر بگيريد و اطلاعات جديد را روي آن تثبيت كنيد. هميشه اطلاعات جديد را به چيزي پيوند دهيد و هرگز آن را تنها رها نكنيد.
همه ارتباط برقرار می کنند اما اینکه یاد بگیریم چطور خوب ارتباط برقرار کنیم نیازمند داشتن مهارت است. برای اینکه در کار و تجارت موفق شویم (یا هر عرصه دیگر از زندگی)، باید بتوانیم مهارت های ارتباطی را خوب یاد بگیریم. برای بعضی ها ارتباط برقرار کردن ساده است. بعضی ها ذاتاً استاد ارتباط برقرار کردن هستند و اعتماد به نفس بسیار زیادی برای اینکار دارند. اما بقیه چطور یاد می گیرند که با دیگران ارتباط برقرار کنند؟ در اینجا به 7 راهکار برای ایجاد ارتباط موفق اشاره می کنیم :
1. اعتماد به نفس داشته باشید
مهارت های مردمی خوب با اعتماد به نفس شروع می شود. وقتی کسی اعتماد به نفس داشته باشد خیلی خوب معلوم می شود. اعتماد به نفس مثل آهن ربایی بقیه را به سمت شما می کشاند و
رفتارهایتان نشان می دهد که ارزش صرف وقت و تلاش را دارید. وقتی حس قوی نسبت به خودتان داشته باشید، خیلی سریع از گپ کوتاهی که با کسی دارید گذشته و فرصتی در اختیارتان قرار می دهد که بتوانید بدون اتلاف وقت به قلب رابطه دست یابید.
وقتی می خواهید رابطه ای موثر داشته باشید، یکی از مهمترین قوانینی که باید رعایت کنید این است که مستقیم به چشم های طرف مقابل نگاه کنید. کسانیکه اعتماد به نفس کافی ندارند از ارتباط چشمی خودداری می کنند. خودداری از ارتباط چشمی نشان دهنده عدم علاقه یا بدتر از آن عدم صداقت است. وقتی دو نفر با هم ارتباط چشمی برقرار می کنند، ارتباطی موثر شکل می گیرد. ارتباط چشمی با حرف هایی که می زنید هم اعتبار می بخشد.
نقش یک مدیرعامل در موفقیت یا عدم موفقیت یک شرکت بر کسی پوشیده نیست. مدیرعامل ها نفوذ خاصی روی یک شرکت و کارمندانش دارند. آن ها هدف را مشخص می کنند و کمپانی را به سوی آن رهبری می کنند. آنها برای یک رهبری موفق به سوی یک هدف خوب، باید دائم آمار و ارقام را زیر نظر داشته باشند؛ منابع مالی و انسانی را کنترل کنند و مدیریت زمانی بی نقص داشته باشند. بعلاوه آنها باید مانند یک مورخ، وقایع و نتایج را ثبت کنند و به خاطر بسپارند.
ما هم در این مطلب می خواهیم به ده مدیرعاملی بپردازیم که تاریخ تکنولوژی آنها را به خاطر خواهد سپرد. پس در ادامه ایمیل با ما همراه باشید تا با به یاد ماندنی ترین مدیران آی.تی آشنا شوید.
جف بزوز : مدیر عامل آمازون از سال 1995
جف بزوز را به خاطر خواهیم سپرد چون توانست بزرگترین فروشگاه آنلاین جهان را بنا کند. با تأسیس وبسایت آمازون، او توانست به مفهوم خرده فروشی آنلاین، مشروعیت بخشد. در سال 2007، کمپانی او Kindle را معرفی کرد که توانست به طور گسترده ای در میان کتاب خوان های الکترونیکی محبوب شده و پرچمدار نسل جدیدی از کتاب خوان های الکترونیکی ارزان قیمت گردد.
نولان بوشنل: مدیر عامل آتاری 1971 تا 1978
اگر چه بوشنل بازی های ویدئویی را اختراع نکرد، اما توانست تقاضای عمومی را برای این بازی ها بوجود آورد. او در سال 1971 توانست کمپانی افسانه ای آتاری را پایه گذاری کند. این کمپانی در سال 1976 به شرکت ارتباطات وارنر فروخته شد. هرچند بوشنل، فقط 7 سال بر آتاری حکمرانی کرد، اما در همین مدت این شرکت توانست به شدت رشد کند و تبدیل به بزرگترین کمپانی بازی های ویدئویی در جهان گردد. قبل از اینکه آقای بوشنل آتاری را ترک کند، این شرکت فروشی برابر 800 میلیون دلار داشت.
تحت نظارت او، آتاری توانست بازار خوبی برای کنسول های بازی خانگی درست کند. این شرکت همچنین یک سری موفق، از کنسول های خانگی Pong را هم معرفی نمود. آتاری 2600 هم از سایر محصولات معروف، در دوران بوشنل بود. اولین کامپیوتر خانگی آتاری هم در این دوران توسعه داده شد. جالب است بدانید که بوشنل در سال 1974، استیو جابز را برای کار در آتاری استخدام کرد.
از کارهایی که ناچاری انجام بدهی لذت ببر. نق زدن تنها تو را خسته می کند و نمی گذارد کار را درست انجام دهی، اما اگر با موفقیت مانند یک دوست رفتار کنی، مثل دوست همه جا به دنبال خواهد بود.
روز دوم
سعی کن کارهایت را از صمیم قلب انجام دهی، نه به صرف اینکه ناچاری انجام دهی، باید به کارت ایمان داشته باشی. یک جریان آب ضعیف، تنها نیمی از باغچه را آبیاری می کند.
روز سوم
موارد غیرقابل تغییر را همان طور که هست بپذیر. خواستن تنها، چیزی را تغییر نمی دهد. خواستن، باد را از وزیدن بازنمی دارد و برف را به آب نبات تبدیل نمی کند. اگر می خواهی چیزها را به چیزی بهتر از خودشان تبدیل کنی، با آنها همان گونه که هستند مواجه شو.
روز چهارم
تمرین کن تا از درون شاد باشی. اجازه نده دیگران برای شاد کردن تو تصمیم بگیرند. خودت رئیس کارخانه
شادی سازی باش.
در جامعه ایران اکثر افراد علاقمند به کار معین و دریافت حقوق هستند؛ ولی تعداد دیگری از افراد یا به دلیل نبود بازار کار معین یا به علت عدم علاقه، به سرمایه گذاری روی می آورند...
در جامعه ایران اکثر افراد علاقمند به کار معین و دریافت حقوق هستند؛ ولی تعداد دیگری از افراد یا به دلیل نبود بازار کار معین یا به علت عدم علاقه، به سرمایه گذاری روی می آورند. سرمایه گذاران معمولاً رفتاری ویژه در برقراری ارتباط میان حوادث جدید و آینده در پیش می گیرند. وقتی شرایط خوب باشد آنها به آینده خوشبینانه می نگرند. در این مطلب سعی کرده ام تا هفت کلید سرمایه گذاری موفق را به دستانتان دهم.
کلید اول:
در ارزیابی های خود رفتاری محافظه کارانه در پیش بگیرید.سرمایه گذاران معمولاً رفتاری ویژه در برقراری ارتباط میان حوادث جدید و آینده در پیش می گیرند. وقتی شرایط خوب باشد آنها به آینده خوشبینانه می نگرند. ریسک اصلی، پرداخت هزینه بیش از حد برای تجارت های پربازده نیست بلکه صرف هزینه ای فراوان برای شرکت هایی با سوددهی متوسط در روزهای خوب احتمال خطر را افزایش می دهد.به منظور اجتناب از برخورد با چنین مشکلاتی باید احتیاط را رعایت کنید. این امر به خصوص در رابطه با تخمین نرخ رشد یک کمپانی در آینده در کنار بررسی احتمال بازگشت سرمایه اهمیت زیادی پیدا می کند.
کلید دوم:
تنها سرمایه هایی را خریداری کنید که با یک تخفیف قابل توجه نسبت به ارزیابی شما از قیمت اصلی فروخته می شوند.پس از بررسی قیمت اصلی یک سهام خاص شما باید بر روی امتیاز اضافه به عنوان ضمانت اصرار بورزید. برای مثال چنانچه ارزیابی شما از قیمت سهام یک شرکت 11 هزار ریال باشد، قیمت 10 هزار ریال راضی کننده نخواهد بود زیرا حدود 10 درصد تخفیف، ضمانتی مطمئن برای شما به شمار نمی رود.
کلید سوم:
محدودیت های خود را شناخته و فقط سهامی را بخرید که اطلاعات کافی درباره آن به دست آورده اید.شما چگونه می توانید آینده وضعیت سهام یک شرکت را حدس بزنید. برای مثال در مورد کوکاکولا شما می توانید با نگاهی به مصرف سرانه محصولات این شرکت در کشورهای مختلف جهان، هزینه های مصرف شده مانند قیمت شکر، سابقه مدیریت بر روی سرمایه اولیه و مسایل دیگر به یک ارزیابی شخصی از عملکرد این برند و به تبع آینده آن دست یابید. این کار امکان یک تصمیم گیری منطقی را برای شما فراهم می کند.فقط شناخت و بررسی وضعیت اقتصادی یک برند و پیش بینی آینده آن در پنج تا 10 سال آینده می تواند زمینه ساز خرید بخشی از سهام آن کمپانی شود. در بسیاری از موارد ترس از بر باد دادن یک شانس بزرگتر شما را دربرمی گیرد. در این گونه موارد استفاده از اطلاعات موجود در تکنولوژی های جدید نظیر اینترنت یا تلویزیون می تواند بر دانش شما در این زمینه بیفزاید.
در صورتی که میزان رضایت مشتری از سطح مشخصی بالاتر رود،
نتیجه منفی بر ارزش سهام خواهد گذاشت. مدیرانی که تنها بر
رضایت مشتریان، بدون در نظر گرفتن رضایت سایر ذی نفعان تمرکز می کنند،
مزیت های رقابتی خود را از دست خواهند داد
رابطه میان ارزش برند، ارزش سهام و رضایت مشتری، رابطه ای پیچیده و مبهم برای صاحبان کسب و کارهای مختلف است.
رضایت مشتری اثر مثبتی در ارزش نام تجاری دارد، اما زمانی که مشتری مداری بیش از حد مورد توجه مدیران قرار گیرد، اثر منفی بر ارزش سهام می گذارد و آن را کاهش می دهد. تجزیه و تحلیل تجربی با استفاده از داده های تلفیقی مربوط به 69 برند از 11 کشور در بازه زمانی 2002 تا 2005 اثرات انحرافی روی ارزش نام برند بر اثر سیاست های اجرایی یک سویه و معطوف بر رضایت مشتریان را نشان می دهد.
طبق نظرات مینتزبرگ، نظریه پرداز برجسته مدیریت، مدیران باید برنامه ای اجرایی با چشم انداز گسترده اتخاذ کنند که نه تنها مشتری، بلکه منافع سایر ذی نفعان، از جمله سهامداران، پرسنل، تأمین کنندگان، فروشندگان و... را در کنار ارزش هایی که برای تعریف یک استراتژی موفق در شرکت وجود دارد دربرگیرد.
براساس این دیدگاه، یک شرکت باید استراتژی های مختلفی را براساس اهمیت منافع ذی نفعان اتخاذ کند.
بررسی رابطه معنادار میان ارزش برند (BE)، ارزش سهام (SV) و رضایت مشتریان (CS) نشان می دهد که برخلاف آنچه تاکنون شنیده اید، هیچ رابطه کاملاً مستقیمی میان این معیارها وجود ندارد و لزوماً رضایت مشتری، موجب افزایش ارزش برند نخواهد شد.
در سال 1985، مدیرعامل کمپانی کوکاکولا جهت ایجاد تنوع و افزایش فروش، تصمیم به ایجاد تغییراتی در طعم نوشیدنی های این کمپانی گرفت. در همان زمان بود که با مخالفت بسیاری از مشتریان مواجه شد و سروصدای زیادی برپا شد. مخالفان که از حمایت رسانه های عمومی نیز بهره می بردند، معتقد بودند که طعم کوکا، نمادی از زندگی به سبک امریکایی است و نباید تغییر کند، اما مدیرعامل وقت برخلاف این نظرات اقدام به تولید کوکاکولا با دو طعم جدید و قدیم کرد. این اقدام او منجر به افت شدید بازار کوکاکولا شد و می رفت که برای او به قیمت از دست دادن سمتش در شرکت تمام شود، اما او با یک استراتژی قدرتمند در جهت افزایش رضایت مشتری و فروش محصولات کوشید تا با جبران این افت، سمت خود را نیز حفظ کند.
او کوشید تا در پناه سنگر مستحکم رضایت مشتری، سهامدارانی را که بر اثر افت شدید فروش در برابر تولید دو برابر شده محصولات، ضرر کرده بودند، آرام کرده و رضایت ایشان را نیز جلب کند. بر اثر این اتفاق و استراتژی های قدرتمند جلب رضایت مشتری، برند کوکاکولا منتفع شد، لیکن این رشد ارزش برند به اندازه رشد آن در قبل نبود و ضررهای مالی به سهامداران وارد شد و ارزش سهام نیز کاهش یافت.
جلب رضایت مشتریان، هرچند موجب افزایش ارزش برند شد، لیکن ارزش سهام را کاهش داد.
مدیریت زمان یک فرایند است، مراحل آن به هم مرتبط و پیوسته اند،
و پرش از هریک از مراحل این فرایند سبب اختلال در مرحله بعدی شده
و در نهایت فرد و سازمان را به مطلوبیت دلخواه در زمان تعیین شده نمی رساند.
در این مقاله با نگاهی نو می خواهیم به این نتیجه برسیم که اگر بتوانید زمانتان را مدیریت و راهبری کنید می توانید
راحت تر و سالم زندگی کنید.
مراحل اساسی در مدیریت زمان
1. تعیین هدف: من می دانم برای چه تلاش می کنم.
اهداف کلی و اختصاصی خود را مشخص ساخته و برای خود مقصدهای شفاف و روشنی ایجاد کنید. اینکه بدانید برای چه تلاش می کنید بسیار بااهمیت و برانگیزاننده است.
2. برنامه ریزی: من به زمانبندی بسیار اهمیت می دهم.
با توجه به اهداف درنظر گرفته شده برنامه خود را تدوین کرده و بکوشید فعالیتهای فردایتان را همین امروز تنظیم و زمان بندی کنید.
3. تصمیم گیری: من مصمم به اجرای برنامه هایم هستم.
قطعاً پس از تعیین اهداف و بعد از برنامه ریزی و زمان بندی براساس هدف ها، باید به طور مصمم در راستای حرکت و اجرا قرار گرفت. مصمم بودن از اساسی ترین ویژگی های انسان های موفق است، ضمن آنکه شروع تغییرات در زندگی با شروع و یا عدم انجام یک تصمیم شکل می گیرد.
برای پرورش قدرت تصمیم خود، بهترین روش «تمرین و تکرار» و مهم ترین شاخص توان «نه گفتن» است.
برای پیشرفت موفقیت آمیز باید بتوانید كارتان را به طور مؤثر و عالی سازماندهی كنید.
نكته اول: كار خود را تا حد ممكن به طور موثر سازماندهی كنید.
برای پیشرفت موفقیت آمیز باید بتوانید كارتان را به طور مؤثر و عالی سازماندهی كنید. مقوله هایی كه در این زمینه میگنجد عبارتند از: مدیریت زمان، سازماندهی وظایف و مدیریت خود. اهداف شغلی خود را به طور واقعی معین كنید و ببینید آیا با تدابیری كه اندیشیده اید و گامهایی كه در این زمینه بر میدارید واقعاً به آن دست مییابید. سعی كنید تا حد امكان مراحل پیشرفت را آسان سازید و از انجام كارهای غیرضروری بپرهیزید.وظایف خود را به دیگران محول كنید تا زمان بیشتری برای انجام كارهای مهم و اساسی داشته باشید. اگر در زمینه ای به تنهایی قادر به پیشرفت نیستید، از دیگران كمك بگیرید. همچنین با بررسی نحوه مدیریت افراد موفق بر كارهایشان، از تجربیات آنها استفاده كنید.
نكته دوم: با خودتان كنار بیایید.
در طول پیشرفت مراقب خود باشید. اگر از نظر جسمی و روحی صدمهای به شما وارد شود، بدون شك صعود و ترقی هیچ سودی برای شما نخواهد داشت.
ــ روزانه زمان مناسبی را به استراحت اختصاص دهید. شما باید باتریهای خود را شارژ كنید تا در هر زمان با كمبود انرژی مواجه نشوید.
ــ توجه داشته باشید كه از توازن و تحرك متناسبی برخوردار باشید.
ــ متعادل و سالم غذا بخورید.
ــ به دنبال یك سرگرمی سالم برای خود باشید تا با آن بتوانید تمدد اعصاب كنید.
ــ از روابط خصوصی كناره نگیرید و همواره به روابط دوستانه و زناشویی خود توجه خاص داشته باشید.